**دوش در میکده با ساقی آشفته و مست، باده گساری کردم
*دیده *بیدار بماند ، تا *نکند وسوسه در باده پرستی بندم
*خواب آمد بنشست بر سر مژگان، ز ِ بیداری نیم بند نهان
*خوشتراز دید هء بد مست ندیدم گر به هوشیاری وُرا آزردم

*

نظرات 7 + ارسال نظر
یه دوست پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:03 ق.ظ

سلام [گل]
دست مریزاد و خداقوت...
ما در http://7khatha.com هستیم. حتما سر بزنین. امکانات جالبی داره. چت روم صوتی تصویری قوی و انجمن هم داره . هر یوزر میتونه صفحه شخصی (شبیه به 360 ) داشته باشه و کلی امکانات دیگه که ارزش امتحان کردن رو داره دوست من.

[گل] به امید دیدار[گل]

LBS پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ق.ظ

آموزش زبان انگلیسی از طریق sms

برای اولین بار در ایران

آموزش لغات ، اصطلاحات ، ضرب المثل ، داستان کوتاه ، گرامر و مکالمه و ... از طریق sms

برای اولین بار در ایران

Learn By Sms

www.lbs.ir

یه دوست پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:55 ق.ظ

سلام [گل]
دست مریزاد و خداقوت...
ما در http://7khatha.com هستیم. حتما سر بزنین. امکانات جالبی داره. چت روم صوتی تصویری قوی و انجمن هم داره . هر یوزر میتونه صفحه شخصی (شبیه به 360 ) داشته باشه و کلی امکانات دیگه که ارزش امتحان کردن رو داره دوست من.

[گل] به امید دیدار[گل]

ebi پنج‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:18 ق.ظ

salam. khob bood . khaste nabashid

ایران عکس -فقط عکس دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ب.ظ

ایران عکس -فقط عکس
http://www.iranaks.blogsky.com
با عرض سلام خدمت تمامی کاربران گرامی ما شما را به دیدن بزرگترین گالری عکس دعوت می کنیم تا از زیبا ترین عکس های روز دنیا در موضوعات مختلف دیدن نمایید و استفاده نمایید منتظر شما هستیم

پروانه اسماعیل زاده یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

با درود فراوان بر استاد بزرگوار

شعر آمیخته با جان و دل «دیده ی بد مست» را خواندم. هر گوشه ی آن برای خود پر از تجربه و زندگی است.
بسیار سپاسگزارم که در این روزهای بد مستی ، حرفی از دل زدید.

با آرزوی به روزی

احسان ارجمندی پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:11 ق.ظ


درودی سبز و جاودانه به مرد قدیمی .... و دوست ارجمندم
اینروزها حال و ملالی بیش نمانده ( از غربت - زندگی و احوالات شخصی و همه ء آنانی که
من را به بودن و نوشتن امیدوار می دارند . اما زنهار! ز خویشتن که مجالی برای حضور در جهان " سایبر و دیجیتال " برایم باقی نمانده . رسول ! بیش ار حد خسته و عاصی شده ام. بر من خرد مگیر زین همه ناپیدایی و نیامدن . روزگارم به جهان شخصی ام بدهکار ست ! و من بدهکار به این همه لطف و منش بی آلا یش تو . کدامین را باور کنیم . به یاد آن جمله ء حزین و ایستا درام " بودن یا نبودن " ...


کار آخرین را خواندم میشد که پرده را به از این که نوشته یی , می دریدی . اما چه باک! که تصمیم نگارش و اتمام حجت با نوشته هایت تنها و تنها با تو است و بس.
آرزوی دیروز را برایت دارم : جوانی _ که می دانم که هستی . / عاشقی : که نمی دانم در کدامین سکوی اش ایستاده یی / حال خوشی ندارم رسول عزیز.../

بیاد تو و دوستی مان
احسان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد